دو سه روز پیش رفتم دکتر، دیدم چند نفر از هم سن های خودم تو این مرکز، یا یکم بیشترتر برای خودشون
دکتر و دندان پزشک و . شدند( خدا اجر بسیار بهشون بده).
پیش خودم فکر می کردم که اون زمان که کوچک بودم، پدر و مادر من رو دکتر می اوردند، دکترها، هم سنشون بودند.
و الأن که قراره چند سال بعد که ازدواج کردم، بچه های خودم رو ببرم دکتر، دکتر ها، هم سن من و خانمم هستند.
این طوری گذشتهٔ قدیم، یه جورهایی داره خودش رو تو آینده جدید جا می دهد، و آیندهٔ تکراری پیش می آید.
+ در کل: خودمون رو تغییر ندیم، روز گار، روزهای تکراری را برایمان رقم خواهد زد.
درباره این سایت