تیغ نامه



شهادت حضرت زینب (س) را تسلیت می گویم به دوست دارانش به خصوص

شیعیان عزیز.

  حضرت زینب سلام الله علیها در شب یک شنبه ۱۵ رجب سال ۶۳ هجرى قمرى

در ضمن سفرى که به همراه همسر گرامیشان عبداللّه بن جعفر به شام

رفته بودند،  شهادت رسیده و بدن مطهر آن بانوى بزرگوار در  همان جا

دفن گردید.

و مزار ملکوتى آن حضرت اینک زیارتگاه عاشقان وارادتمندان اهل بیت

عصمت و طهارت علیهم السّلام است‌.


 سیل فقط در عرض ۲۰ دقیقه ایجاد شد.

ولی نمی دونم چرا اون مردم حاضر در اطراف دروازه قران شیراز به فکر خودشون

نبودند و به فکر عکس سلفی با سیل بودند که اون رو بذارن اینستا و بگن ما شجاعیم، و آخر زرنگیم.

این هم عاقبت زرنگ بازی، عمرتون رو از دست دادید به یک لحظه، این همه آرزوتون نابود شد، مادر و پدرتون چه گناهی داشتند که مرگ جوانشون رو ببینند.

و شما مسئولان عزیز شیراز، فکر کردید زرنگید، رفتید آن ور جهان گشت و گذار، اونم با پول مردم، پول دولت از آن مردم است، بدانید؛ ارث باباتون نیست.

و ای مردم، صبر داشته باشید و صبور باشید، اتفاقات خطرناکی در پیش است.

صبور باشید.





 از دست رفتن تعدادی از هموطنانمان در سیل شیراز و شمال کشور و

لرستان و‌‌.، را تسلیت می گویم.

و ان شاالله حال هموطنان زخمی این سیل، بهتر و بهتر بشه.

و سیل چه شیرین جان هموطنانمون رو گرفت، ننگ بر تو ای سیل نامرد.

و از خداوند آرامش برای خانواده از دست رفتگان سیل ها رو در چند استان،

از خداوند خواستارم.


مشیه و مشیانه  پسر و دختری بودند که روز سیزده فروردین برای اولین بار در جهان با هم ازدواج نمودند.

در آن زمان چون عقد و نکاحی شناخته شده نبود آن دو به وسیله گره زدن دو شاخه پایهٔ ازدواج خود را بنا نهادند.

این مراسم را به ویژه دختران و پسران دم بخت انجام میدادند و امروز هم دختران

و پسران برای بست پیمان شویی نیت می کنند و علف گره می زنند.

این رسم از زمان کیانیان تقریباً متروک شد.

ولی در زمان هخامنشیان دوباره شروع شده و تا امروز باقی مانده است.

# ۱۳ به درتون مبارک، مواظب طبیعت باشین.

در ضمن: من در طبیعت می باشم.



به نام خدا

و درود بر محمد(ص) و خاندان مطهرش.

و به سرعت برق و باد، تعطیلات قبل نوروز و بعد نوروز تموم شد

و بسیاری از ماها در خواب به سر می بردیم، حالا بعضی ها، کاری کرده اند، دستشون طلا.

و ان شاالله سال۹۸ به شیرینی زیاد و تلخی کم، تموم بشه.

و در کل، من آرزوم براتون به عنوان عزیز دلتون اینه:

سخت ترین کارها به جونتون بیفته و بتونین با تلاش و برنامه ریزی، شکستشون بدین و قهرمان زندگیتون بشین»

و آرزوتون برای من رو ذکر کنین.

و این که به مغزتون زیاد بها ندین، دوست خوبی براتون نیست.

و لبخند بزنید

و مردم جان کشورم، سر وقایع ناگهانی مثل سیل، جان مردم را بر عکس گرفتن ازش ترجیح بدین.

یا علی(ع).


  هر درسی دارم تو دانشگاه، یه جوری توش انتگرال نباشه، درس نیست، نادرسه، نادرس.

 دینامیک، انتگرال

 ریاضی مهندسی، انتگرال

 سالید ورک، انتگرال

 کتیا، انتگرال

 الکترونیک، انتگراال

تئوری حرکت خودرو، انتگرال

 انتگرال نامعین و ساده نه هاا، انتگرال معین از اون سختاش.

  برنامه نویسی، انتگرال

و این حکم فرمایی انتگرال تا آخر عمر دست از سر من بر نمی داره.

و به شما پیشنهاد می کنم مهندس نشید چون: مهندس شدن سخت است، به خصوص مهندس فنی شدن و مکانیک خودرو و بدترش الکتروتکنیک.


 خسته ای و حالش رو نداری و ازت بدت اومده به خاطر این که گاهی وقت ها کاری رو انجام نداده ای

و از زیر انجامش فرار کرده ای و خودت را به خاطر انجام ندادنش فحش و . داده ای  و

یه راه حل دارم برات که دیگه این احساسو تجربه نکنی و اون اینه:

اون کار رو به مدت ۵ دقیقه انجامش بده، ۵ دقیقه ناقابل، دوست داشتی این کار رو، انجامش بده

دوستش نداشتی، بعداز ۵ دقیقه بی خیال انجامش شو.

ببینم چی کار می کنی!


   تاریخ هر مملکت، نشان دهندهٔ افتخار و مشکلات اون مملکت است.

 و از تاریخ کشورمون دونستن به خصوص شروع انقلاب و قبلش خیلی کمک حال الأن زندگیمون می تونه باشه.

 و جای گشت و گذار توی اینستا و امثالش، کمی تاریخ بخونیم، به خودمون کمک می کنیم از گذشتمون بدونیم

 و بدونیم کشور عزیزمون ایران، چه سختی ها و خوشحالی هایی رو طی کرده تا به الأن رسیده.

 + خوانندن تاریخ می تونه راه جدیدی تو زندگی اکثرمون ایجاد کنه.


 ولادت آقا بالا سرمون، اون که دلش برامون ریش ریش می شه و دل ما ماهی یک بارم

براشون تنگ نمی شه، نه صداش می کنیم، نه برای ظهورش دعا می کنیم، چه راحت فراموشش

کرده ایم و بعضی ها اصلاً می گن: کی هست، اون ها کلاً پرت روزگارند، مبارک باد.

امام زمان (عج)، مثل یه عطر آشنا همه جا وجود داره و باهامون بدون این که بدونیم کیه، حرف می زنه

و برامون آرزوهای قشنگ و زیبا مثل شکوفه های گیلاس می کنه؛ ولی بعضی های بی حواس، با مسخره کردن
آرزوهاش، مسخرش می کنن.

تو این دنیا پر هیاهو بد نیست هر روز یادش باشیم با یه دعای چند ثانیه ای فرج، به یادش هستیم و برای

ظهورش یه قدم پیش گذاشتیم.

زندگی هر لحظمون با یاد ایشون باشه، روح و روانمون آروم آرومه.



 دو سه روز پیش رفتم دکتر، دیدم چند نفر از هم سن های خودم تو این مرکز، یا یکم بیشترتر برای خودشون

دکتر و دندان پزشک و . شدند( خدا اجر بسیار بهشون بده).

پیش خودم فکر می کردم که اون زمان که کوچک بودم، پدر و مادر من رو دکتر می اوردند، دکترها، هم سنشون بودند.

و الأن که قراره چند سال بعد که ازدواج کردم، بچه های خودم رو ببرم دکتر، دکتر ها، هم سن من و خانمم هستند.

این طوری گذشتهٔ قدیم، یه جورهایی داره خودش رو تو آینده جدید جا می دهد، و آیندهٔ تکراری پیش می آید.

+ در کل: خودمون رو تغییر ندیم، روز گار، روزهای تکراری را برایمان رقم خواهد زد.



1.بخوانید، بخوانید، بخوانید، بعد بنویسید.
دو وجه برای این توصیه وجود داره. وجه سلبی‌ش اینه که خوندن باعث می‌شه با گذر زمان، قلمتون بوی کهنگی نگیره و وجه ثبوتی‌ش اینه که دامنه و عمق افکارتون بیش‌تر می‌شه. هر چی بیش‌تر بخونین، آدمای پخته‌تری می‌شید و شاخکاتون نسبت به محیط پیرامونتون حساس‌تر می‌شه.

۲. حرف تکراری و کلیشه‌ای نزنید. چیزی را بنویسید که جز شما کسی پیدا نشود بنویسد.

 این‌که در یک مناسبت یا اتفاق یا حادثه یا اصلاً در شرایط عادی حرفی بزنید که هویتتون از بین کلمات مشخص و ملموس نباشه، مفت نمی‌ارزه. قلم باید متمایز و شناسنامه‌دار باشه. باید طوری باشه که وقتی کسی خوند بفهمه چه کسی نوشته، نوشته رو.

۳. روزانه‌نویسی خوب است؛ زردنویسی نه. تفاوت این دو را درک کنید.

نوشتن اتفاقات روزمره قلمو ورز می‌ده. به شرطی که روزانه‌های شما آن» داشته باشه. تخت» ننویسید. نوشتن خالی» اسمش روزانه‌نویسی نیست.

۴. برای یادگیری و استفاده از واژگان متنوع، حریص باشید.

 کلمات برای بلاگر مثل رنگا هستن برای نقاش. انتخاب با شماست: می‌تونین رنگین‌کمونتونو سیاه سفید بکشید!

۵. بنوشانید و نوش کنید! کتاب بخوانید، فیلم ببینید، آهنگ گوش کنید و درباره‌ی آن‌ها بنویسید.

 وقتی می‌نویسین، دارین یه فعالیت خلاقانه انجام می‌دین. اینایی که گفتم (کتاب و فیلم و آهنگ) محصول خلاقیت و هنر سایرین هستن. یعنی برای شما حکم ویتامین رو دارن. دوپینگ حتی! هم خودتون استفاده کنین، هم بذارین دیگران مستفیض شن.

۶. تقلید نکنید. خودتان باشید. وگرنه نه دیگری می‌شوید، نه خودتان می‌مانید.

ر.ک. حکایت زاغ و کبک.

۷. اعداد و ارقام را ملاک سنجش کیفیت وبلاگ‌نویسی قرار ندهید؛ هرگز!

این اعداد در حد خودشون مفیدن. اما نذارید به نوشتن شما سمت و سو بدن. اگر برای تعداد لایک و کامنت می‌نویسین، وبلاگو ببندین و با طیب خاطر مهاجرت کنین به اینستاگرام. شما به اینجا تعلق ندارین.

۸. اول برای دلتان بنویسید، بعد - اگر لازم بود - برای بقیه.

چیزیو بنویسین که دلتون می‌طلبه و می‌پسنده. همیشه فکر کنین که چند صباح دیگه اگه برگردین و نوشته‌هاتونو بخونین، هنوز لبخند می‌زنین یا فقط حس خواندن زیرنویس تبلیغاتی وسط یک سریال آبکی بهتون دست می‌ده. از یه زاویه‌ی دیگه هم می‌شه گفت وبلاگو با چت‌روم تلگرام اشتباه نگیرید. اینجا فرصت مغتنمیه که درونیات و داشته‌هاتونو ابراز کنین و به اشتراک بذارین. چاق‌سلامتیا رو ببرید تلگرام.

۹. مخاطبانتان را طبقه‌بندی کنید: بازدیدکننده، خواننده، دوست.

برای دوستاتون محبت و برای خوانندگانتون احترام به خرج بدید. به بازدیدکنندگان هم فرصت بدین تا خودشونو به یکی از دو گروه قبلی ملحق کنن.

۱۰. اگر کسی را نمی‌خوانید، دنبالش نکنید.

اینم توضیح بدم؟! خب دارید هم خودتونو اسکل می‌کنین، هم دیگرانو. اگر کسیو که نمی‌خونین، دنبال نکنین، اجازه می‌دین این امکان (دنبال کردن)، کارکرد درست و منطقی خودشو - که همانا اطلاع آنی از انتشار نوشته‌های جدید فردِ دنبال‌شونده هست - پیدا کنه که خب همین هم باعث افزایش کیفیت فضای حاکم بر وبلاگ‌نویسی می‌شه.

۱۱. میزان نوشتن، اصل نیست؛ اما مهم هست. باید برایش چارچوب داشته باشید.

حداقل‌های کمّی برای میزان نوشتنتون تعیین کنین. مثلاً هفته‌ای حداقل یک بار، یا هر پست حداقل ۱۵۰ کلمه. خیلی ایده‌آل‌گرایانه هم به قضیه نگاه نکنین. جلوی وسوسه‌ی اعداد بزرگ بایستین. عملی‌بودن این معیارا مهم‌تر از بزرگ بودن ارقامه. یه طور باشه همچین آهسته و پیوسته.

۱۲. از پویش‌ها و چالش‌های وبلاگی فعالانه حمایت کنید.

همین کارای به ظاهر کوچیک و دلی، نتایج پربرکتی برای فضای وبلاگ‌نویسی به همراه داشته و داره. اگه تجربه کرده باشین که می‌دونین، اگرم نه برین بچشین، خودتون می‌فهمین. :)

لینک وبلاگ نویسنده:

http://inja-minevisam.blog.ir/post/568


 امروز به لطف خداوند، روزه گرفتم و اسم خودمو به عنوان روزه گیر اولین روزِ ماه رمضان  ۹۸ ثبت کردم.

ترم دو کارشناسیم، هفته بعد، تموم می شه و امتحانات پایان ترم شروع می شود.

دیشب ساعت ۲۳:۰۰ با دوستام به خواب ناز رفتیم، ولی قبل ساعت یازده شب:

ساعت گوشی هامونو تنظیم کردم که ساعت چهار صبح برای سحره خوردن بیدار بشیم، من گفتم

ساعت سه و پنجاه و پنج دقیقه و دوستام ساعت ۴ گوشی هامون زنگ بخوره

و آخرش ساعت ۴ صبح، تمام هم خوابگاهی هام بیدار شدند و سحری خوردند که این بود سحری من و دوستانم:

۱-نیمرو

۲-چلو کباب

۳-سیب

۴-چایی

۵-نان و آب

و روزه اون روز رو با لذت خاصی گرفتیم، درسته کلاس از ساعت ۸ صبح تا ۱۳ داشتیم

و بعداز ظهرش، کلاس داشتیم.

اما صدای بنده کیفیت اصلیش‌به دلیل کم آب شدن حنجرم، افت پیدا کرده بود و خشک به نظر می رسید

و نتونستم خوب صدامو اکو دار کنم و خوب استادمو سؤال پیچ کنم.

این رقص دانش آموزهای دختر و پسر در مدارس خصوصی بعضی جاهای ایران، با آهنگ ساسی مانکن

برای روز معلم، بازتاب های جالبی داشته، ولی، دشمن با این کارهای کوچیک، نسل آیندمون رو مثل نسل

خودشون به بار می آورند.

و این اصلاً خوب نیست.

ماه رمضان مبارک و تبریک ویژه می گم به روزه اولی های عزیز.

در پناه خدا، موفق و سربلند باشید.

یا علی.


سوالات امتحان نهایی خرداد امسال

1_  جای خالی را پُرکنید (2 نمره)
همه میگن . پاشو همه رو برقصون دادا
1 - اِسی     2- ساسی       3- علیفر       4- نجم الدین شریعتی

2 _ منظور شاعر از "سلامتی اونا که بالان" "سلامتی چشم قرمزا" چیست ؟ (3 نمره)

    "موفق و جنتلمن باشید"


+پاسخ هاش با خودتون.


 بنده

اینستای خودم را کردم مال خودم، تقریباً هیچ کانال خبری دنبال نمی کنم

و به جاش مطالب زیبای دوستان بلاگری رو می خونم، الاقدا تنششون به ده صدم اخبار

نمی رسه.

توی اینستا زیاد وقت ندارم بگذارم و کلاً دوست دارم کلاً گوشی لمسیمو بدم داداشم

و به جاش اون گوشی دومیش که نوکیا 108 است رو بردارم و بعد یه سالی که به

جای مهمی رسیدم، برم یه گوشی لمسی دیگه بخرم.

ضمناً بلاگ رو سعی می کنم هفته ای یکبار بروز کنم اونم با لب تابم.

کلاً دور تلوزیونو خط کشیدم و حتی برد تیمم رو از دهن دوستام می شنیدم

و خوشحال می شدم.

کلاً دیجیتالی بودن چیز خوبی نیست، بیایید کمتر دیجیتالی باشیم.



1-ﻣﻦ ﺣﻖ دارم ﺑﻪ ﻋﻨﻮان اﻧﺴـﺎﻧـ ﺑـﺮاﺑـﺮ، ﻣـﻮرد اﺣﺘـﺮام ﻗﺮار ﺑﺮم

ﻣﻦ وﻇﻔﻪ دارم به همه مردم به عنوان انسانی برابر، احترام بگذارم .

2-ﻣﻦ ﺣﻖ دارم ﻧﺎزﻫﺎﻢ را در اوﻟﻮﺖ ﺑﺬارم، ﺑﺪون اﺠﺎد زﺣﻤﺖ ﺑﺮای دﺮان

ﻣﻦ وﻇﻔﻪ دارم اجازه دهم دیگران نیازهایشان را در اولویت بگذارند.

 3-ﻣﻦ ﺣﻖ دارم اﺣﺴﺎﺳﺎت، اﻓﺎر و ﻋﻘﺎﺪ ﺧﻮد را داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ و اﺑﺮاز ﻨﻢ

ﻣﻦ وﻇﻔﻪ دارم اجازه بدهم بقیه احساسات و افکار و. خود را داشته باشند و ابراز کنند.

4-ﻣﻦ ﺣﻖ دارم ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻨﻢ اﻟﺒﺘﻪ ﻣﺴﺌﻮﻟﺖ ﻫﺎﺶ را ﺧﻮاﻫﻢ ﺬﺮﻓﺖ

ﻣﻦ وﻇﻔﻪ دارم اجازه بدهم دیگران تجربه کنند و البته مسئولیتشو بپذیرند.

5-ﻣﻦ ﺣﻖ دارم اﻧﺘﺨﺎب ﻫﺎﻢ را اﻧﺠﺎم دﻫﻢ ﺑﺪون ﺗﻮﺿﺢ ﺑﻪ دﺮان

ﻣﻦ وﻇﻔﻪ دارم بگذارم دیگران انتخاب هایشان را انجام بدهند، بدون توضیح به من یا دیگران.

6-ﻣﻦ ﺣﻖ دارم ﺧـﻮدم ﺑـﺎﺷـﻢ، ﺑـﺪون ﻧــﺎز ﺑـــﻪ ﺗـﺄـﺪ دـﺮان

ﻣﻦ وﻇﻔﻪ دارم اجازه بدهم، بقیه خودشان باشند و به تایید دیگران نیاز نداشته باشند.



حق شما، پاسخ دادن سریع من به نظرات شما عزیزان بلاگری زیر پست قبلی ام است، من به دلیل مشغله های درسی و کاری، وقت این کار برایم فراهم نمی شود.
و سعی می کنم در نزدیک ترین فرصت مناسب، پاسخ مناسبی به نظر شما عزیزان زیر پست قبلی ام بدهم.
بابت این تاخیر ازتون عذر می خواهم.



 من از الان: می خواهم کاری برای کسی انجام بدهم، نمی گم ان شاء الله و امثالش.

می تونم انجامش بدهم، می گویم: انجامش می دهم

نمی تونم انجامش بدهم، می گویم: انجامش نمی دهم

غیر از این دو برای من قابل قبول نیست.

+به بازی گرفتن مردم با حرف های خدابخواهد، ان شاء الله، در انجام کاری، چیز خوبی نیست.


گفتن ان شاءالله و خدا بخواهد، سرجایش، خیلی هم خوبه.


نکته ای که جا انداختم: کاری که می بینم می تونم انجامش بدهم را قبول می کنم

و می گویم ان شاءالله انجامش می دهم.

ان شاء الله این جا یعنی: خدا بخواهد کاری که می خواهم انجامش بدهم را صددرصد انجامش می دهم.

**اولین نکته: از پس کاری بر می آیم، می گویم می تونم انجامش بدهم و ان شاءالله انجامش می دهم و تا 90 درصد

حتماً انجامش می دهم.

نمی خواهم انجامش بدهم یا نمی تونم انجامش بدهم، می گویم: انجامش نمی دهم.


سلام دوستان عزیزم 

محبت رو از هم دریغ نکنید 

برای اولین تمرین: پاشید 

پاشو آقا که نوشته منو می‌خونی، پاشو عزیزم 

پاشو خانم خوشکله، پاشو خواهرم

  و

خواهرها هم دیگر رو

و

برادرها هم دیگر رو  در آغوش بگیرید.

  +توی خیابون برید و هر فرد هم جنستون رو  در آغوش بگیرید.  هر فرد ۷ نفر رو.

  بیایید داداشا تو بغلم.


معنیشو خودتون می‌دونید، پس نمی‌گم.

غر زدن فایده نداره، چون به هیچ دردی نمی‌خوره.

پاسخ به مشکلات دو گونه است:

۱-پذیرش

۲-تغییر

مثلاً: دلار هی‌گرون می‌شه، بدبخت می‌شیم.

۱-بپذیر این موقعیت رو و باهاش زندگی کن و درآمد کسب کن.

۲-تغییرش بده، نمی‌تونی تغییرش‌بدی.

کو تغییر بده.

نمی‌تونی: باهاش بساز.

غر نزن عزیزم.


 برای از بین رفتن خجالتتون، اون هارو انجام بدید.

۱- پنجاه هزارتومان پول را به پول خردهای ۵۰۰ تومنی تبدیل کنید.

چگونه: با رفتن به مغازه های کفاشی، معاملات مسکن و.، این ۵۰ هزارتومان رو خرد کنید.

با این کار، نه شنیدنتون قوی می‌شه و اعتمادبه نفستون زیاد.

۲-یک متن تئاتر در اینترنت پیدا کنید و با دوستاتون، ۳۰ بار تمرینش کنید.

خیلی باحاله، مخصوصاً جای خانم‌ها و آقایون عوض شود.

مثلاً: در متن گفته: آقا بگه: عزیزم چرا اینجایی

به جای آقا، یه خانم با لحن یک آقا، بگه این حرف رو.

۳- پانتومیم بازی در خانه یا در مهمانی ها، کلّی در رفع خجالت بهتون کمک می‌کنه.


منتظر نتیجه اجرایی کردنشون، ازتون هستم.


 امروز روز تولد من است.

من ۲۴ ساله شدم، به همین آسانی.

مجرد هم هنوز هستم، مثل خیلی از بلاگران هم سنم.

و حالا از این متن به بعد:

ولادت حضرت معصومه (س) هم هست.

روز دختران هم هست.

روزتون مبارک دختر خانم های عزیز.

در کل مصادف شدن روز تولدم با ولادت حضرت معصومه(س) و روز دختر به نظرتون خوبه یا نه؟ یا.؟

به نظر من روز تولدم با روز تولد حضرت معصومه(س) یکی شده، برام خیلی خوبه.

در کل برای روز تولدم شاد و خوشحال باشید.

انتخاب نوع کیک اینترنتی با خودتون، در کل هر کیک اینترنتی خوش رنگ و زیبا دیدید فکر کنید

کیک تولد من است.

بیشتر از یک نفر باشید.


خداوند طبق آیه زیر گفته:

انَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»

خداوند سرنوشت هیچ قوم( و ملّتی) را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند!»

من سرنوشت هیچ فردی رو تغییر نمی دهم، مگرا اینکه اون فرد، سرنوشتشو تغییر بدهد.

الأن تقریباً 90 درصد مردم ایران عزیز، کشور خودمون نشستیم و از خدا می خواهیم سرنوشت ما را تغییر بده

و هر روز پای نماز یا جاهای دیگه، از خدا می خواهیم سرنوشتمون رو تغییر دهد ولی خدا این کار رو انجام نمی دهد

چون گفته: آدم عزیز: سرنوشتت رو خودت تغییر بده.

مثال: ان شاء الله خدا کمکت می کنه پولدار بشی، زن خوب گیرت بیاد، شوهرت خوب گیرت بیاد و

خودتون مثال های قشنگترش رو می دونید، اینطور نیست؟
ولی تو ای شخص که می خواهی پولدار بشی، تلاش برای پولدار شدنت کرده ای؟

پس برای موفق شدن، باید بپذیری تغییر رو و با مدیریت خودت، خودت رو تغییر بده.


*اگر من پست تکراری می نویسم، چون با تکرار زیادی دارم به جایی می رسم.

**اگر با خوندن پست تکراری به من فحش می دید، می توانید آرام تر و قشنگ تر فحش دهید.

***هرجا که هستید و هر کسی که هستید، خودتان خواسته اید

اگر از جایتان بدتان می آید، آن را یا خودتان را تغییر دهید

شما در خت نیستید.

جیم ران


با دیدن فیلم زیر، به نظرم شروع به نوشتن کتاب خواهید کرد.

این هم فیلم چگونه کتاب بنویسیم؟

مدرس و سخنران: محمدپیام بهرام پور

اجازه نداریم.

۱-از مردم یا اقوام بپرسیم قیمت خانه ات چقدره؟

۲-از مردم یا اقوام بپرسیم چرا دختر-پسرتو خونه بخت نمی فرستی؟

۳-از مردم یا اقوام بپرسیم کجا کار می کنی؟

۴-از مردم یا اقوام بپرسیم چرا دوست دختر-پسر داری؟

و

به این کار می گن فضولی و نود درصد ایرانی ها فضول هستند.

اکثر ما خودمون آخر فضولی هستیم و دیگران را از انجامش نهی می کنیم.

*شما حق دارید به سؤالات مردم درباره خودتون پاسخ ندهید*


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها